وقتی می خواهم مهندسی و مدیریت ذهن را به شما خوبان بگویم شاید بهتر باشد که با تعریفی از ذهن و جایگاه آن شروع کنم که بعنوان سنگ بنای گامهای بعدیمان باشد.
این که ذهن چیست و مغز چیست و چه نسبتی به هم دارند سوال اساسی در مهندس و مدیریت ذهن است. همانطور که میدانید مغز و ابعاد آن به لحاظ ساختار فیزیکی آن برای بشر معلوم است. مغز انسان ساختار فیزیکی دارد و وزنی مشخص و مطالعات پزشکی متعددی نیز بر آن استوار گشته است. اما ذهن انسان بعنوان یک ظرف مفهومی همواره مورد مداقه بوده است. بحث ذهن(Mind) در حوزه فلسفه ذهن بسیار مورد بررسی قرار گرفته است که خیلی در دستور کار ما از این منظر قرار ندارد. ذهنی که در دستور کار ماست ظرفیست مفهومی ما به ازای ظرف فیزیکی مغز است و اینکه تمام ذهنیات ما منتج از مغز است یا خیر این سوالی است که در طی زمان به پاسخ آن خواهیم رسید. اما اینکه ذهن ظرفی مفهومی است و مغز ظرفی فیزیکی در حال حاضر مورد بحث ماست.
لازم است چند تعریف دیگر نیز شفاف شود. حافظه(memmory) یکی دیگر از آن تعاریف است که از دیدگاه من همه اینها را با یک قیاس شرح خواهم داد. چنانچه اگر ذهن را به یک سالن سینما مقایسه کنیم، خود تالار میشود ذهن، ظرفیت تالار می شود حافظه، افراد و صندلیهای تالار میشوند سوژهها(Subjects) و قواعد نشستن میشود هوش(Intelligent) و نحوه ارتباط پویای بین سوژههای میشود فکرو اندیشه(Thinking). این تعاریف به شدت زیربنایی هستند و اساس کار ما را در طراحی و بازمهندسی ذهن شکل خواهند داد.
همین اندازه در اینجا بگویم که پرده این سینما محل خلق زندگی ماست و ما کارگردانی خواهیم کرد زندگی شکوهمندمان را بر پرده این سینما. اینکه چگونه کارگردانی زبردست شویم و بتوانیم ترسیم کنیم خودمان و نظام باروهایمان را از طریق بکارگیری قابلیتهای نهفته در مدیریت ذهن، هدف اساسی ما میباشد و در این راه به ابزارها و روشهای متعددی اشاره خواهیم نمود.